روز
آمدن آقا برخی از خیابانهای شهر را برای حفظ امنیت بسته بودند. دنبالم
فرستادند که خدمتشان برسم. به شوق دیدارشان مسیر زیادی را پیاده رفتم و
البته دیر رسیدم. مرا که دیدند، گفتند: «دیگر دیر شده
است. حرفهایت را بنویس و برایم بفرست.» نوشتم و فرستادم."
این مطالب، بخشی از سخنان یک شاعر سالخورده است هنگامی که برای دیدن مقام معظم رهبری خود شرفیاب شده بود به مناعت طبع و تواضع ایشان دقت کنید که می فرمایند" دیگر دیر شده حرف هایت را بنویس و برایم بفرست"
است. حرفهایت را بنویس و برایم بفرست.» نوشتم و فرستادم."
این مطالب، بخشی از سخنان یک شاعر سالخورده است هنگامی که برای دیدن مقام معظم رهبری خود شرفیاب شده بود به مناعت طبع و تواضع ایشان دقت کنید که می فرمایند" دیگر دیر شده حرف هایت را بنویس و برایم بفرست"
نظرات
ارسال یک نظر