بوی مرگ

شب شيشه ای

شب شيشه ای دردهای من در کدامين روز شکسته خواهد شد
به عزای کدام غريبه غمگين نشسته ام 
در کوچه ها بوی مرگ می آيد
و قلب بی سخاوت من
به مسلخ عشق ميرود
آن زمان که در بيکرانگی غرق ميشوم
بر تن عشق هزار بوسه ميزنم
و عاشقانه باد رادرآغوش ميکشم
به اعتماد شانه های باد
وبرآستان روزهای آينده تکيه ميزنم
پاییز 1384

نظرات

پست‌های پرطرفدار